Skip to: Content | Sidebar | Footer

گزارش صعود به قله توچال از روستای شهرستانک ۱۴ و ۱۵ مهر ۱۳۹۰

روستای شهرستانک از توابع آسارای کرج در ۵۵ کیلومتری شمال شرقی کرج و ۹۰ کیلومتری تهران جای گرفته است. بلندای این روستا از سطح دریا ۲۱۹۰ متر است. در حال حاضر بهترین مسیر دسترسی به شهرستانک، راه آسفالتهٔ ۸ کیلومتری‌ای است که از جاده چالوس، نرسیده به گچسر منشعب شده و به شهرستانک منتهی می‌شود.

شهرستانک که روستایی کوهستانی در شمال کوه توچال است، روستایی تاریخی به شمار می رود و ناصرالدین شاه قاجار در آن کاخ ویژه ای داشته که امروزه به کاخ شهرستانک شناخته می شود. جادهٔ ناصری، راهی که از زمانهای دور شهر ری را به مازندران متصل می‌کرد و در دورهٔ قاجار توسعه یافت، از این آبادی می‌گذرد. با نگاه به یادگارهای تاریخی به جا مانده، دیرینگی این روستا به سده ششم هجری قمری می رسد. قلعه دزدبند (قلعه دختر)، تپه شنستون (شن ستون) و کاخ شهرستانک (کاخ ناصرالدین شاه) از آثار تاریخی این روستاست. در کنار کاخ ناصری کتیبه‌ای سنگی مربوط به‌‌ همان دوران موجود می‌باشد و در نزدیکی کاخ چشمه گله گیله قرار دارد.

*****

ساعت ۱۶:۴۵ دقیقه روز پنجشنبه ۱۴ مهر بود که از میدان آزادی حرکت کردیم. ترافیک سنگین بعدازظهرهای پنجشنبه‌ تهران، ۴۵ دقیقه تاخیر را به گروه تحمیل کرد. بین راه مجبور شدیم چند بار توقف کنیم. ساعت ۸:۱۰ دقیقه بود که رسیدیم ابتدای جاده فرعی که به سمت روستای شهرستانک می‌رفت. جاده عمدتا” آسفالت بود و فقط حدود یک ربع آخر را مینی‌بوس تو خاکی رفت. ساعت ۸:۴۵ دقیقه از مینی‌بوس پیاده شدیم و حرکت را در دل شب و از میانۀ جاده‌ای مالرو که کم کمک به جاده‌ای ماشین‌ رو تبدیل شده بود آغاز کردیم.

۲۰ نفر بودیم و سرپرستی گروه با مهزیار و مهدی عزیز بود. بخش زیادی از مسیر کفی بود و بیشتر از کنار رودخانه‌ای که فقط صدایش را می‌شنیدیم و در شب رنگ و رویی نداشت عبور می‌کردیم. ساعت ۹:۴۵ دقیقه به کاخی رسیدیم که ناصرالدین شاه قاجار در سال ۱۲۵۷ هجری شمسی، حدود ۱۳۳ سال پیش برای خوش‌گذرانی آن را بنا کرده. در ضلع شمالی کاخ زمین صافی پیدا کردیم که شرایط فوق‌العاده‌ای را برای برپا کردن چادرها فراهم کرده بود. چادرها را دایره وار دور هم برپا کردیم. چادرها طوری قرار گرفته بودند که درهای آنها به طرف مرکز دایره بود. تا حوالی ساعت ۱۱ به صرف شام و کمی استراحت پرداختیم و بعد همه از چادرها بیرون زدیم و با چوب‌هایی که از دور و اطراف جمع کرده بودیم آتشی برپا کردیم. شعله‌های آتش گرمتر و گرمتر و گرمتر شد و در دل شب فضایی بی‌نهایت دوست‌داشتنی را ایجاد کرد. تا حدود ساعت ۱ بامداد همه گروه به گرد آتش حلقه زده بودیم. آنطرف تر هم ۲ چادر دیگر بود که صبح فهمیدیم آنها هم کوهنورد هستند.

ساعت ۵ صبح از خواب برخواستیم و ۶:۴۵ دقیقه، بعد از جمع‌آوری چادرها و بستن کوله‌ها به راه افتادیم.

ابتدا سعی کردیم سرکی هم به داخل کاخ جناب ناصرالدین‌شاه بکشیم، اما چند نفری که از قبل به داخل رفته بودند راهمان ندادند! و از آنجا که ما هم قصد نداشتیم زمان را از دست بدهیم خیلی سریع حرکت کردیم.

از کاخ تا چشمه گله گیله حدود نیم ساعت راه بود.

بعد از حدود ۲ ساعت به گوسفندسرا رسیدیم و صبحانه خوردیم.

بعد از صرف صبحانه ساعت ۱۰ به سمت قله حرکت کردیم.

در ادامه مسیر به دشت رسیدیم (دو مسیر برای رسیدن به قله توچال وجود دارد، راه اول و اصلی متمایل به سمت چپ می شود و پس از پیمایش شیبی تند به هتل توچال و در ادامه به ایستگاه ۷ تله کابین توچال و نهایتا” به قله توچال ختم می شود، و راه دوم مستقیم و پس از پیمایش شیبی تند بر روی خط الراس غربی قله توچال قرار می گیرد و سپس به گردنه اشتر گردن و بعد خاده خاکی تراورس به سمت ایستگاه ۷ تله کابین توچال و نهایتا” به قله توچال ختم می شود)

ما راه دوم را انتخاب کردیم و پس از گذراندن شیبی تند بر روی خط الراس قرار گرفتیم و بسمت گردنه اشتر گردن حرکت کردیم.

حوالی ساعت ۳ بود که به گردنه اشتر گردن رسیدیم و در جاده خاکی تراورس به سمت ایستگاه ۷ تله‌کابین توچال حرکت کردیم.

ساعت ۵ به ایستگاه ۷ تله کابین رسیدم و با توجه به اینکه حال ۲ تا از بچه‌ها خیلی بد بود، تصمیم گروه این شد که فرود را به دستان توانای تله‌کابین بسپاریم. تله‌کابین طبیعتا” در این ساعت خاموش بود، ولی با توجه به صحبتهایی که توسط سرپرستان با مسئولین تله‌کابین انجام شد و هماهنگی‌های صورت گرفته، تله‌کابین گروه را تا بام تهران همراهی کرد.

نهایتا” ساعت ۶ بر بام تهران بودیم.

پی نوشت:‏‎‏

‏◄ با تشکر فراوان از مصطفی جان بابت تهیه و تنظیم این گزارش زیبا.‏‎

◄ این صعود مربوط به فراخوان شماره ۲۶ گروه کوهنوردی فرندفید می باشد که در تاریخ ۱۴ و ۱۵ مهر ۱۳۹۰ با حضور ۲۰ نفر از اعضای گروه کوهنوردی فرندفید انجام شد.