Skip to: Content | Sidebar | Footer

گزارش صعود به اشترانکوه (قله سن بران و دریاچه گهر) ۳۱ شهریور الی ۲ مهر ۱۳۹۰

پیش نمایش

اشترانکوه، رشته‌ کوهی است که در جنوب شهر ازنا و شرق استان لرستان واقع شده. الیگودرز در شرق و دورود در غرب این رشته کوه قرار دارند. اشترانکوه یا به قول محلی‌ها (شترکوه) از مرتفع‌ترین رشته کوه‌های زاگرس به حساب می‌آید. قله سن‌بران بلندترین قله این رشته‌کوه و همچنین بلندترین نقطه استان لرستان می‌باشد. قله‌های هشت گانه بالای چهار هزار متر این رشته کوه که شبیه به کوهان شتر می‌باشند، علت نامگذاری این رشته کوه می‌باشد. قله‌های مهم این رشته‌ کوه عبارتند از: چال میشان، گل‌گل، گل‌گهر، سن‌بران، کوله لایو، میرزایی، فیالسون، لگه، سراب شاه تخت، سوزنی مهر جمال، پیاره دره تخت، پیاره کمندون، ازنادر و کوله‌جنو. در ارتفاعات اشتران‌کوه دره‌هایی یخچالی وجود دارد که در اصطلاح محلی به آنها چال می‌گویند. از جمله این چال‌ها می‌توان از چال میشان، چال کبود، چال بران، چال فیالسون، چال شاه‌ تخت، چال پیارو و چال همایون نام برد. دره گهر رود، دریاچه فوق‌العاده زیبایی را در خود جا داده که به دریاچه گهر شهره است. این رشته کوه در حدود سال ۱۳۴۰ از لحاظ گونه‌های جانوری و گیاهی جزء مناطق حفاظت شده قرار گرفت و در سال ۱۳۴۸ جزء محیط زیست جهانی شناخته شد. از گونه‌های جانوری آن می‌توان به خرس قهوه‌ای، روباه، کفتار، گراز، گرگ خاکستری، بز کوهی، قوچ و از پرندگان می‌توان به عقاب، کبک، جغد، اردک و شاهین اشاره نمود که همگی تحت حفاظت محیط زیست می‌باشند. در اشترانکوه پسته کوهی به فراوانی یافت می‌شود و پوشش گیاهی متنوع آن اعم از گون، ریواس و استپ‌ها در شیب ملایم بعضی نقاط و گل‌های طبیعی و خودرو محل مناسبی برای جانوران ساکن در اشترانکوه‌ است که در آن زاد و ولد کرده و از آنان تغذیه می‌کنند. منطقه حفاظت‌ شده اشترانکوه در ازنا یکی از مناطق حفاظت‌ شده ایران است که علاوه بر دریاچه گهر، تونل برفی کمندان، پریزکوه، چشمه وقت ساعت و دره اسپر را نیز شامل می‌شود. این منطقه ۹۸ هزار هکتار وسعت دارد و یکی از مهم‌ترین منابع طبیعی ایران به شمار می‌آید.

پرده اول

ساعت ۸ شب چهارشنبه مورخ ۱۳۹۰/۶/۳۱، ترمینال جنوب، روبروی تعاونی شماره ۲، همه بچه‌ها کم‌کم تا ساعت ۸:۳۰ رسیدند سر قرار. کوله‌ها رو چیده بودیم وسط سالن و بچه‌ها با هم خوش و بش می‌کردند. ساعت ۹ بود که رفتیم پائین کنار اتوبوس و ساعت ۹:۲۵ دقیقه اتوبوس حرکت کرد. در ابتدای راه ۲۱ نفر بودیم. مهزیار و مهدی عزیز مثل همیشه سرپرستی گروه را بر عهده داشتند. پلیس راه قم، ۲ نفر دیگر هم که از قبل هماهنگ کرده بودند به ما پیوستند.

ساعت ۲:۰۵ دقیقه (از اینجا به بعد، ساعت‌ها را یک ساعت عقب کشیدیم) رسیدیم به ابتدای روستای دربند از توابع شهر ازنا. نزدیکای راه‌ آهن پیاده شدیم.

حدود ۴۵ دقیقه بعد یک مینی‌بوس و یک وانت پیکان که توسط آقای مهدی بیات (راهنمای گروه) هماهنگ شده بود به همراه حسین آقای احمدوند و حامد خان بختیاری به ما پیوستند. همراهی با این سه عزیز، لذت این برنامه را دو چندان کرد. گوشی جدید هومن ارتفاع را ۱۷۹۵ نشان می‌داد. یک ربع بعد روستای تیون بودیم و ساعت ۳:۲۰ دقیقه رسیدم به روستای بیدستانه در ارتفاع ۱۹۳۵ متری که ابتدای مسیر بود. ساعت ۳:۴۵ دقیقه بعد از کمی جابجا کردن وسائل کوله‌ها حرکت را در دل شب آغاز کردیم.

جهت حرکتمان به سمت جنوب بود و مسیر تقریباً کفی. نیم ساعت بعد به اولین چشمه رسیدیم و کمی آب برداشتیم. ساعت ۵:۲۵ دقیقه برای اولین بار توقف کردیم. هوا گرگ و میش شده و مسیر کم‌کم شیب ملایمی به خود گرفته بود. ساعت هفت صبح در ارتفاع ۲۶۷۵ متری قبل از سه‌ تنگه برای خوردن صبحانه توقف کردیم.

ساعت ۸:۱۰ دقیقه بعد از خوردن صبحانه حرکت کردیم و ساعت ۸:۳۰ دقیقه رسیدیم به چشمه‌ای که به گفته حسین به چشمه (بره شرون) معروفه و در فصل بهار، بره‌ها را در آب آن می‌شویند. البته در این فصل آب چشمه خیلی کم بود و از آنجائیکه تا رسیدن به دریاچه هیچ آبی در مسیر نبود، مجبور بودیم همه بطری‌ها پر کنیم. حدود ۴۵ دقیقه زمان گذاشتیم تا برای ۳۶ ساعت آینده آب با خودمان برداریم. این چشمه در دل سه‌ تنگ قرار داشت و از ظواهر کاملا” مشخص بود که در فصل بهار آب زیادی از آن جاریست.

ساعت ۱۱ در کنار چشمه مظفر بودیم (البته این چشمه در این فصل خشک است) لازم است بگویم که جانپناه اول را دور زدیم. از اینجا به بعد بر روی یال شمالی با شیب نسبتا” زیاد در مسیر پاکوب‌ها، تا سنگ مثقال حرکت کردیم. ساعت ۱۲:۰۵ دقیقه به سنگ مثقال در ارتفاع ۳۳۲۵ رسیدیم.

حال سعید اصلا” خوب نبود و مهزیار از اینجا به بعد را در عقب گروه و همراه با سعید حرکت کرد (البته سعید ۲ روز بعد را کاملا” خوب بود و مسیر را با موفقیت با پایان رساند) بعد از سنگ مثقال، شیب مسیر بیشتر شد، ولی همچنان پاکوب‌ها به قوت خود باقی بود. ساعت ۲:۳۰ دقیقه به چال کبود در ارتفاع ۳۶۶۵ متری رسیدیم. چادرها را برافراشتیم و بعد از خوردن نهار، به استراحت پرداختیم.

خیلی از بچه‌ها داخل چادرها خوابیدند. هوا کم کمک سرد شد. حوالی ساعت ۸:۳۰ شب بود که سرپرست‌های گروه همه بچه‌ها را جمع کردند داخل جانپناه. موضوع جلسه معارفه و شناختن بیشتر همنوردها بود. هر کس از خودش و سوابقش می‌گفت، از کوه‌هایی که رفته و از هر چه دل تنگش می‌خواست… از هر دری سخن به میان آمد و دوستانمان را بیشتر و بیشتر شناختیم. مهزیار و مهدی هم به عنوان صاحب مجلس حسابی از سابقه گروه و نحوه شکل گرفتن گروه صحبت کردند. مهدی توضیحاتی را در مورد هماهنگی‌های قبل از هر برنامه و برنامه‌ریزی‌هایی که برای هر برنامه صورت می‌گیرد ارائه نمود. در میانه مجلس بودیم که گروهی ۸ نفره‌ از راه رسیدند (بی چادر!) هوا سرد بود و مجلس ما را به هم زدند. چند نفری از بچه‌های ما داخل جانپناه خوابیده بودند که به خاطر بی‌ چادری گروه تازه رسیده، به درون چادرهای دیگر خزیدند و مجلس را خالی کردند.

پرده دوم

صبح روز جمعه ۱ مهر ماه، ساعت ۷ بعد از خوردن صبحانه حرکت را آغاز کردیم و از سمت غرب بر روی مسیر پاکوب منتهی به قله گل‌گل حرکت کردیم.

ساعت ۷:۴۰ دقیقه مسیر پاکوب تمام شد و بعد از این، حرکت بر روی یال شمالی سنگی آغاز شد. در این مسیر باد شدیدی بود و در برخی قسمت‌ها لازم می‌شد از دست‌ها هم کمک گرفت. ساعت ۹:۴۰ دقیقه به قله گل‌گل در ارتفاع ۴۰۵۸ متری رسیدیم. دریاچه گهر را برای اولین بار در اینجا دیدیم. منظره فوق‌العاده‌ای بود.

ساعت ۱۰:۱۰ دقیقه از قله گل‌گل به سمت منطقه قیف حرکت کردیم. مسیر بر روی خط الراس بود. تا رسیدن به دهانه قیف از دو قله دیگر که در مسیر بود عبور کردیم. ساعت ۱۰:۵۰ دقیقه بر روی اولین قله بودیم و ساعت ۱۱:۲۵ دقیقه بر روی قله گلریز بودیم. مسیر حرکت در این قسمت خیلی سخت بود و به جز بعضی قسمت‌ها که پاکوب داشت، بقیه مسیر بر روی سنگ بود و در برخی قسمت‌ها لازم بود که دست به سنگ بشویم.

ساعت ۱۲:۱۵ دقیقه به دهانه قیف رسیدیم. قبل از قیف، در قسمتی از مسیر سیمی به طول حدود ۱۰ متر را به منظور حمایت به سنگ‌ها وصل کرده بودند که کمک زیادی به طی کردن مسیر کرد.

در این قسمت از مسیر با توجه به تشخیص سرپرستان و علاقه افراد به صعود به قله سن‌بران (بلندترین قله اشترانکوه) گروه به ۲ قسمت تقسیم شد. گروه اول با توجه به باد شدیدی که در دهانه قیف میوزید، در گوشه‌ای پناه گرفتند.

گروه دوم (تیم حمله) شامل: مهزیار، مهدی، مهدی بیات، منیره، مرتضی، رضا، فربود بهمنی، فربود توسلی، شهرام و مسعود به سمت قله سن‌بران حرکت کردند. خط الراس بین دهانه قیف تا قله سن‌بران فوق‌العاده فنی‌ است. طبق شنیده‌ها این خط الراس دومین خط‌ الراس فنی و سخت کشور می‌باشد.

گروه ۱۰ نفره صعود کننده ساعت ۱:۵۵ دقیقه بر روی قله سن‌بران بودند.

ساعت ۳:۱۵ دقیقه گروه صعود کننده مجددا” به دهانه قیف برگشتند و حرکت از دهانه قیف به سمت دریاچه آغاز شد.

پرده سوم

در ابتدا، مسیر شیب خیلی زیادی داشت و حرکت کمی سخت بود. بعد از کمی حرکت به سمت پائین، به قسمتی از مسیر رسیدم که حرکت فوق‌العاده سخت شد و برای عبور از آن باید از سیمی که به سنگ‌ها وصل شده بود کمک می‌گرفتیم. این قسمت از مسیر زمان زیادی برد. بعد از عبور از این قسمت، شن‌اسکی‌های معروف مسیر فرود شروع شد.

و کم و بیش تا ساعت ۹:۳۰ دقیقه شب که در کنار آبشار برای شام توقف کردیم، ادامه داشت. در کنار آبشار برای اولین بار بعد از ۲ روز به آب رسیدیم. تقریبا” ۲ ساعت در کنار آبشار برای استراحت و شام توقف کردیم. تعدادی از بچه‌ها خیلی خسته شده بودند و گروه نیاز شدیدی به استراحت داشت ولی اینجا مکان مناسبی برای توقف نبود و نمی‌شد چادرها را برافراشت. به همین دلیل گروه تا ساعت ۱:۳۰ دقیقه بامداد به حرکت خود ادامه داد و در حالی که تقریبا” مسیر ناهموار تمام شده بود و حدود ۲ ساعت تا دریاچه راه بود، توقف کرد. در طی مسیر بعد از آبشار، بارها از رودخانه عبور کردیم. چادرها را در زمینی صاف، در کنار رودخانه‌ای که از آبشار سرازیر بود برافراشتیم. دور تا دور چادرها را دو ردیف سنگ‌چین کردیم. به دلیل وجود حیوانات وحشی در منطقه، کوله‌ها را هم با خودمان به درون چادرها بردیم تا حیوانات به قصد غذاهای داخل کوله‌ها به طرف ما نیایند.

پرده آخر

فردا صبح (شنبه، مورخ ۲ مهر ماه سال ۱۳۹۰) ساعت ۶ از خواب بیدار شدیم.

ساعت ۷:۴۵ دقیقه به سمت دریاچه به راه افتادیم. این قسمت از مسیر فوق‌العاده زیبا بود و قبل از آخرین تپه‌ای که به دریاچه مانده بود جنگلی نسبتا” کوچک وجود داشت که این طرف و آن طرف درختان زالزاک‌ داشت.

ساعت ۹:۱۵ دقیقه به دریاچه رسیدیم. بعد از یک روز کامل که تقریبا” غذای زیادی نخورده بودیم، حسابی غذا خوردیم و از مناظر دریاچه استفاده کردیم.

مسعود با استفاده لنسری که با خود آورده بود، در چشم به هم زدنی یک ماهی قزل‌آلای رنگین‌کمان از دریاچه صید کرد و ما هم در چشم به هم زدنی میل نمودیم!

ارتفاع دریاچه حدود ۲۳۰۰ متر بود. هومن، پیمان، حسین، شهرام و فربودها تنی به آب زدند و ما هم سعی خودمان را کردیم که تا زانو خیس شویم! آب دریاچه بی‌نهایت زلال بود و در قسمت‌های کم عمق کاملا” کف دریاچه مشخص بود. بیشترین عمق دریاچه ۲۸ متر می‌باشد.

ساعت ۱:۵۰ دقیقه ظهر، بعد از اینکه بعضی از دوستان کوله‌های خود را بار خرهایی کرده بودند که به همین منظور در منطقه حضور داشتند، به سمت منطقه سرچشمه حرکت کردیم.

ساعت ۲:۱۰ دقیقه در گردنه خداقوت بودیم و ۴۰ دقیقه بعد در کنار چشمه آب سفید، که خنک‌ترین آب منطقه را داراست.

ساعت ۳:۲۰ دقیقه به چشمه و جنگل پنبه‌کار رسیدیم.

در میانه راه از کنار دره نی‌گاه عبور کردیم و ساعت ۴:۱۰ دقیقه در گردنه پنبه‌کار بودیم.

از اینجا کل مسیر دریاچه پیدا بود. ساعت ۵:۵۵ دقیقه به ایستگاه مخابرات رسیدیم. در این قسمت مسیر به ۲ بخش، دره گهر و دره گردو تقسیم می‌شود. که ما از دره گهر آمده بودیم. ساعت ۶:۲۰ دقیقه بعدازظهر به منطقه سرچشمه رسیدیم. مینی‌بوس و وانت هم آنجا منتظر ما بودند. دوستانی که جلوتر از ما به همراه کوله‌ها آمده بودند، کوله‌ها را بار وانت کرده بودند.

ساعت ۷:۲۵ دقیقه بعدازظهر ۲ مهر ماه در ایستگاه راه‌ آهن دورود بودیم و ساعت ۵ صبح ۳ مهر ماه در ایستگاه راه‌آهن تهران برنامه را به پایان رساندیم.

بازیگران: مهزیار، مهدی، مهدی بیات، حسین احمدوند، حامد بختیاری، هومن، مصطفی، شهرام، مسعود، منیره، سمیرا، فربود توسلی، فربود بهمنی، پویا، مرتضی، ساناز، خواهران اسدی، هادی، رضا، سعید، امین، اصلان، آرش، ایمان و پیمان.

پی نوشت:

◄ با تشکر فراوان از مصطفی جان بابت تهیه و تنظیم این گزارش زیبا.

◄ با تشکر فراوان از دوستان عزیز (مهدی بیات، حسین احمدوند و حامد بختیاری) که همه جوره برای گروه ما سنگ تموم گذاشتند.

◄ این صعود مربوط به فراخوان شماره ۲۵ گروه کوهنوردی فرندفید می باشد که در تاریخ ۳۱ شهریور الی ۲ مهر ۱۳۹۰ با حضور ۲۷ نفر از اعضای گروه کوهنوردی فرندفید انجام شد.


۵۷ دیدگاه نوشته شده است! دیدگاه خود را بنویسید:

  1. با درود
    سپاس فراوان از دوستان و سرپرستان بابت این برنامه خوب

  2. سعید گفت:

    سلام و تشکر از همه همنوردان مسیر اشتران کوه خصوصا” مهزیار عزیزم
    همچنین تشکر ویژه از نویسنده توانمند گروه فرندفید (مصطفی جان) که الحق دقیق و صحیح گزارش را تنظیم نموده و باعث شدند بار دیگر حس خوب لذتی که بردیم را تجدید نمایند.
    مرسی

  3. آرش گفت:

    بسیار عالی و کامل
    با تشکر از آقای مصطفی و سرپرستان گروه

  4. مسعود خسروی گفت:

    واقعا” از خوندن گزارش لذت برم لایک برای گزارش… تشکر از مصطفی عزیز…
    خسته نباشید و خدا قوت لیدرهای عزیز

  5. هومن گفت:

    گزارش خیلی خوبی نوشتی مصطفی جان. آفرین

  6. پیمان گفت:

    با تشکر از گزارش خوبتون.

  7. رضا گفت:

    سلام خدمت همه دوستان
    گزارش و عکسها عالی بود
    از همه دوستان بخصوص مهزیار و مهدی عزیز هم که می دونم زحمت زیادی برای این برنامه کشیدند ممنونم

  8. مرتضی گفت:

    لایک برای شما

  9. فربد گفت:

    لایک برای گزارش زیبا، فوق العاده بود.

  10. اصلان گفت:

    گزارش بسیار کامل و زیبا بود و خاطرات رو برای من دوباره زنده کرد.
    از لیدرهای عزیز که واقعا” جانانه برای اجرای این برنامه زحمت کشیدند و همچنین آقا مصطفی برای تهیه این گزارش کاملشون و تک تک اعضای گروه و راهنمایان گروه خسته نباشید گفته و تشکر می کنم.

  11. hamsafar گفت:

    سلام بر لیدر عزیز زحمتکش لایک برات 🙂
    و
    درود بر رفیق شفیق خودم بوس برات 🙂

  12. هومن گفت:

    یکی از بهترین برنامه هایی بود که تا حالا رفته بودم. متنوع، مهیج، شاد، دیدنی و بقولی آل این وان 🙂
    توضیح اینکه: این وان با وان حموم فرق میکنه ها نپرین توش 🙂
    تشکر ویژه از لیدر ها، راهنما ها، برو بکس با مرام و مهمان نواز لرستانی، کلیه دست اندرکاران، عوامل صحنه (اعم از پشت صحنه، وسط صحنه، جناحین صحنه…) نور، امپکس، نودال و همچنین تمامی دوستان، آشنایان و خانواده های وابسته که از راه های دور و نزدیک تشیف آوردن 🙂

  13. iman zahedi گفت:

    salam be hame bache bahalaye goroh
    aval ye irad kocholo to gozaresh dada mostafa, ounja mogheye shena peymanam to ab bod ke az ghalam ouftade 🙂 baba bichare yehafte badesh bimarestan khabid az sarmakhordegi

  14. خسروانی گفت:

    از این گزارش زیبا لذت بردم، امیدوارم در همه قله های زندگی سربلند باشین

  15. مجتبی گفت:

    گزارش خوب بود، ولی ای کاش کروکی های مسیر را هم اضافه می کردید که نور علی نور بشه.

  16. عماد گفت:

    salam hamnavard
    bande in barname ro mikham ejra konam, faghat ye shomare mikham baraye hamahangi ba mashin ke az azna maro be tiyon bebare. mamnon misham age shomareye az minibus ya vanet be bande bedid
    BA SEPAS

  17. آتش گفت:

    گزارش بسیار عالی
    همیشه سلامت و برفراز باشید

  18. علي خندان گفت:

    ممنون از بابت گزارش مبسوطتان، استفاده کردیم.

  19. حبیب صادقی فر گفت:

    درود بر شما
    واقعا” از خواندن این گزارش لذت بردم. پیمایش چنین کوه ها و دره ها و رویارویی با چالش های آن واقعا به آدم انگیزه می ده.
    میخواستم بدونم فایل GPS این مسیر رو دارید؟
    ممنون

  20. میلاد دستی گفت:

    سلام
    بسیار زیبا
    خسته نباشید
    گزارش کامل و جامع بود
    درود بر همه همنوردان شما
    میلاد دستی از رامهرمز (خوزستان)

  21. بنده در مرداد ماه سال ۱۳۶۵و در دوران سربازی در صنایع دفاع درود به همراه دو نفر از دوستان اهل دورود آقایان علی ساکی و حسن شیراوند کارمندان فروشگاه اتکاه صنایع دفاع درود همین مسیر را طی کردیم البته شب اول در چشمه و قبل از کمپ اول مهمان عشایر بودیم و شب را در سیاه چادر آنها خوابیدیم و مهمانوازی را در حد اعلا انجام دادند و شام و صبحانه را مهمان آنها بودیم. عکسهای این صعود را دارم و باورم نمی شود ۳۶ سال از آن تاریخ گذشته است. دوستان اگر در قید حیات هستند آرزوی سلامتی دارم و اگر فوت کرده اند خدا رحمتشان کند. با خودم عهد کرده ام در اولین فرصت به درود بروم و سراغی از آنها بگیرم.

نظر خود را بنویسید: